لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم........
بابا لنگ دراز عزیزم
تمام دلخوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم
وقتی می فهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میزد
!..............چیزی شبیه غرور
بابالنگ دراز عزیزم
.........لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم
.........بعد از تو هیچ کس الفبای روحم را خط خطی نخواهد خواند
.......نمیگذارم،نمیخواهم
بابا لنگ دراز من همین که هستی دوستت دارم
.........حتی سایه ات را که هیچ گاه به ان نمیرسم
پ ن:این روزها شبیه جودی ابوت شده ام
برای بابا لنگ درازی مینویسم
.........که دیگر خودم هم نمیشناسمش
بعدا نوشت:
حس و حالم خوش نیست
همه چی داغونه
یکی باید باشه
تورو برگردونه
جودی همیشه ته دلش امید بود...حتی تو گریه هاش یه دنیا امید پیدا می کرد...دوسش داشتم...تو رو هم[ماچ]
چطوری جودی خانوم؟ اون جوی و بابالنگ درازش دنیای جین وبستر بود که احتمال تکرار پایان خوش انتهای کارش در دنیای واقعی خیلی کمه، تو به بابالنگ دراز نامه بنویس ولی پایان خوش داستان جودی رو جلوی خودت نیار که اون وقت، وقتی اون پایان اتفاق نمیفته یک جور میشکنی که دیگه تیکه هات رو هم نمیشه به هم چسبوند
مراسم ازدواج جودی و بابا لنگ دراز که هزارو دویست درصد هیچکس در تلویزیون رویتش نکرد یعنی ما از این جودی هم کمتریم رhttp://www.azadupload.com/uploads/server5-91/azadupload.com-13535337982.jpg
چرا نمیگی بابای من کارخونه داره چرا میخای این یه راز بمونه بین منو خودت [خنده]
آخی ... چه خالصانه... سلام دعوتید به یک روستای توریستی....
ای بابا... این روزا هممون به هم ریختیم که...
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست... سلام دعوتید به جرعه ای فانی...
سلام در این آدینه دعوتید به " درک او"...
بی پذیرایی دعوتید./
[گل] اندیشیدن به تو زیباست و امید بخش چون گوش سپردن به زیباترین صدا در دنیا زمانی که زیباترین ترانه ها را میخواند اما امید برایم بس نیست دیگر نمیخواهم گوش دهم می خواهم خود نغمه سر دهم ... "ناظم حكمت"